lonly.girl
روزی پسر بچه ای در خیابان سكه ای یك سنتی پیدا كرد. او از پیدا كردن این پول، آن هم بدون هیچ زحمتی، خیلی ذوق زده شده. این تجربه باعث شد كه بقیه روزها هم با چشمهای باز، سرش را به سمت پایین بگیرد ( به دنبال گنج ) !!! او در مدت زندگیش، 296 سكه 1 سنتی، 48 سكه 5 سنتی، 19 سكه 10 سنتی، 16 سكه 25 سنتی، 2 سكه نیم دلاری و یك اسكناس مچاله شده 1 دلاری پیدا كرد. یعنی در مجموع 13 دلار و 26 سنت. در برابر به دست آوردن این 13 دلار و 26 سنت، او زیبایی دل انگیز 31369 طلوع خورشید، درخشش 157 رنگین كمان و منظره درختان افرا در سرمای پاییز را از دست داد. او هیچ گاه حركت ابرهای سفید را بر فراز آسمان، در حالی كه از شكلی به شكل دیگر در می آمدند، ندید. پرندگان در حال پرواز، درخشش خورشید و لبخند هزاران رهگذر ، هرگز جزئی از خاطرات او نشد.
نظرات شما عزیزان:
E.Azadi
نديدن طلوع و غروب و ... بماند هستند كساني كه نديدند فرزندانشان مثل سرو قد كشيدند ، بعد سروها بدليل كم بود محبت عاطفه هايشان خشك شد و باغباني را كه آنها را كاشته بود ، تنها ......
متاسقانه امروز بيشتر افراد مثل آن كودك هستند ، حالا يا بدليل توقعات است يا زيادي هزينه ها ، نمي دانم ولي قبول دارم اين دليل ها زياد هم باشند دليل قانع كننده اي نيست
قالب وبلاگ : فقط بهاربيست |